______________________________________
برند بخر در سیگن به دنیا آمد. از 1953 تا 1956 در اشتوتگارت در رشته نقاشی و لیتوگرافی و بعد از آن از 1957 تا 1961 در تایپوگرافی تحصیل کرد. اولین تجربههای او در عکاسی در سال 1957 بود. او علاقمند به عکاسی از ساختمانهای کاربردی و صنعتی بود و شروع به عکاسی از آنها در اطراف محل زندگی خود کرد.
هیلا بخر در پوتسدام به دنیا آمد. قبل از آنکه از 1958 تا 1961 در آکادمی هنر دوسلدورف در رشته عکاسی تحصیل کند، در شهر خودش پوتسدام یک دوره کارآموزی عکاسی را به اتمام رسانیده بود. هر دو به عنوان عکاس آزاد در یک آژانس تبلیغاتی در دوسلدورف شروع به کار کردند. تمرکز آنها بر عکاسی از محصولات بود. برند و هیلا بخر در 1961 با هم ازدواج کردند. برند و هیلا بخر که به عنوان دانشجویان آکادمی هنر دوسلدورف با یکدیگر آشنا شده بودند، در ابتدا به مستندسازی و عکاسی از معماری صنعتی آلمان در 1959 پرداختند. دره رور، جایی که خانواده بخر در صنایع معدن و فولاد کار میکردند اولین نقطه توجه آنها بود. آنها شیفته اشکال مشابه در طراحی این ساختمانها شده بودند. بخرها بعد از بررسی و تطبیق هزاران عکس، متوجه شدند که ساختمانهای متفاوت، مثل برجهای سرد کننده، تانکرهای گاز و معادن زغال سنگ، در کیفیت فرمال خود مشابهتهای زیادی دارند. به علاوه آنها مجذوب تاکید فراوان بر طرح و فرم در ساخت این ساختمانها شده بودند. بخرها با یک دوربین ویوکمرا 8×10 اینچی بیرون رفتند و این ساختمانها را از زوایای متعدد عکاسی کردند. اما همیشه نگاهی صریح و زاویه دیدی ابژکتیو داشتند. آنها برای پیشگیری از ایجاد سایه، فقط در روزهای ابری عکاسی میکردند و در صبح زود در فصلهای بهار و پاییز. موضوع عکسها چیزهایی از قبیل: انبارها، برجهای آب، مخازن زغال سنگ، برجهای خنک کننده، دستگاههای بالابر، کوره کک، پالایشگاههای نفت، کورههای انفجار، مخازن گاز، سیلوهای ذخیره سازی و انبارهای کالا بود. بخرها در هر مکان، چشمانداز کلی صحنه را نیز ثبت میکردند که ضمن نشان دادن موضوع در زمینه خود، نوع ارتباط این دو با یکدیگر را نیز نشان میداد.
آنها هر جزئیاتی را که میتوانست مخاطب را از موضوع اصلی منحرف کند، حذف میکردند و در عوض نقطه دیدها و نوردهیهایی را که چشم را به الگوی اصلی سازه هدایت میکرد، عکاسی و مقایسه میکردند. این اصل، که فلسفه جنبش نیوتوپوگرافی است در دو مجموعه منتشر شده از سوی آنان که عکسها در آنها در گروههای سهتایی از هم مجزا شدهاند، به وضوح قابل مشاهده است. آنها نه تنها به فرم، که به کارایی سازهها نیز توجه میکردند. جایی که کارآیی سازههای مورد نظر یکسان بود، عکسهای آنها نظر مخاطب را به فرم منعطف میساخت. یکی از پروژههای اولیه دیگر که آنها آن را نزدیک به دو دهه پیگیری کردهاند، با عنوان Framework Houses در سال 1977، یک کاتالوگ تصویری از انواع سازهها، رویکردی است که بیشتر کار آنها را متمایز و مشخص میکند.
کار آنها ضمن توجه به ابعاد فرهنگی، صنعتی، ضرورت حفاظت از این ساختمانها را نیز روشن کرد. بخرها از خارج از آلمان نیز عکاسی کردند. جاهایی شامل: ساختمانها در بریتانیای بزرگ در سال 1965، فرانسه، بلژیک، و بعد از آن در ایالات متحده. در 1966 آنها دست به یک سفر شش ماهه در انگلستان و ولز جنوبی زدند و صدها عکس از صنعت زغال سنگ در اطراف لیورپول، منچستر، شفیلد ناتینگهام و دره رونتا گرفتند. در سال 1974 برای اولین بار به شمال آمریکا سفر کردند و مکانهایی در نیوجرسی، میشیگان، پنسیلوانیا و جنوب آنتاریو را عکاسی کردند که سازههای صنعتی متنوعی را شامل میشود. از زغال سنگ شکنها تا برجهای چوبی پیچ در پیچ.
بخرها چاپهای تکی ژلاتین نقره خود را بر اساس موضوع دستهبندی کردند و در گروههای ششتایی، نهتایی یا پانزدهتایی نمایش دادند و منتشر کردند. در میانه دهه 1960، بخرها ترجیح خود برای نحوه نمایش را به این شکل حل و فصل کرده بودند: عکسهایی از سازههایی که کارآیی مشابه دارند در کنار یکدیگر نمایش داده میشوند تا مخاطب را به مقایسه فرم و طراحی آنها بر اساس عملکرد، ویژگیهای ذاتی منطقهای یا سن سازهها دعوت کند. بخرها برای توصیف این عکسهای دستهبندی شده، از واژه تایپولوژی استفاده کردند. عناوین آثار مختصر و مفید هستند و کپشن تنها زمان و مکان را معرفی میکند. در 1989 تا 91 برای یک نمایشگاه در بنیاد هنر قطر در نیویورک، بخرها فرمتی دیگری از کارهای خود را ارائه کردند. تصاویر تکی که از نظر اندازه بزرگتر بودند، بیست و چهار در بیست اینچ، که به صورت تکی و مجزا ارائه شده بودند و نه به صورت تابلوهای مشبک.
در 1976 بخرها با یکدیگر یک دپارتمان عکاسی در دوسلدورف تاسیس کردند که برند بخر اولین استاد آن بود. منصبی که تا 1996 در آن قرار داشت. قبل از او، عکاسی از لیست دروس آنجا که بیشتر مدرسهای برای نقاشی بود حذف شده بود. او و همسرش بر عکاسان معاصر بسیاری تاثیر گذاشتند. سبک آنها بسیار برجسته و بارز بود تا جایی که به عنوان مکتب دوسلدورف شناخته و معرفی شد. او بر دانشجویانی تاثیر گذاشت که بعدها برای خود نامی در دنیای عکاسی به دست آوردند.
دانشجویان او شامل آندریاس گورسکی، توماس راف، توماس اشتراس، کاندیدا هوفر و اِلگِر اِسِر بودند. برند در روشتاک درگذشت. پس از مرگ برند، هیلا به چیدمان دوباره کارهایشان، عمدتا با استفاده از عکسهای موجود ادامه داده است.
مدرسه بخرها عکاسان زیادی را که غالبا آلمانی بودند تربیت کرد. شامل: لورنز بِرگز، آندریاس گورسکی، کاندیدا هوفر، اکسل هوت، سیمون نیووِگ، توماس راف، توماس اشتراس و پترا ووندرلیچ.
عکاس کانادایی ادوارد برتینسکی نیز در حالتی مشابه کار میکند. پروژه طولانی مدت بخرها گذشته از کیفیات استنادی و تحلیلی، تاثیر قابل توجهی بر مینیمالیسم و هنر مفهومی از 1970 داشته است.
مکتب دوسلدورف
مکتب دوسلدورف از مکاتب هنری معاصر در زمینه عکاسی است که آن را زوج مشهور بخر در دهه 1950 بنیان نهادند. آنها با رویکردی دوباره به عکاسی دهه بیست و سی، از اصول و مبانی جنبش عینیت نوین، وام گیری هایی کردند. همچنین جنبش های موازی با آن در دهه پنجاه مانند مینیمال و کانسپچوآل اثراتی را بر این مکتب نهاده است.
عکاسان مکتب دوسلدورف سیستماتیک، مستقیم و ساده عکاسی کردند و توجه به فرم و عکاسی به صورت سریالی، وجه مینیمال هنر آنها و توجه به ایده و تئوری پشت کار و اطلاق نام مجسمه به آثارشان بر وجه کانسپچوآل کار بخرها صحه میگذارد. این مکتب بر عکاسی دهه شصت و هشتاد، تاثیر قابل توجهی نهاد.
تاریخ نگار هنر، استفان گرونرت میگوید: مدرسه عکاسی دوسلدورف وابسته و نتیجه رهایی هنرمندانه رسانه است. گرونرت معتقد است که راهبرد مفهومی آنها چیزی کمتر از بازگرداندن عکاسی به عنوان فرزند برحق هنر مدرن غرب نبود.
در 1970، موزه هنرهای مدرن در نیویورک عکسهای بخرها را در اولین نمایشگاه هنر مفهومی در ایالات متحده به نمایش گذاشت. این عکسها همچنین در داکومنتای پنج در 1972 در کنار آثاری از جان بالدساری و دانیل بورن قرار گرفتند. مدرسه دوسلدورف یک پیشرفت اساسی در تاریخ عکاسی و به صورت خاص برای عکاسی در آلمان بود.
عکاسی، بعد از محسوب شدن به عنوان ابزاری برای پروپاگاندای نازی، از سوی هنرمندان و روشنفکران به عنوان فرم نامشروعی از بیان هنری در شناخته میشد. در دهههای 1950 و 1960، عکاسان تلاش میکردند که شهرت لکهدارشده عکاسی را بازگردانند. اوتو استینرت یکی از مدافعانی بود که در مدرسه فولکوانگ در ایسِن هنرجویانی مثل تیم روترت و اوت اسکیلدسن را تربیت کرد که تاثیر فراوانی در زبان آبستراکشن پیکتوریال یا عکاسی سوبژکتیو داشتند. به نوردهیهای متعدد و اندامهای محو شده در حرکت فکر کنید، به ریورسال مثبت، منفی و پرسپکتیو چشم پرنده. بخرها گمان میکردند که عکاسان سوبژکتیو تلاش بیش از اندازهای برای جبران میکنند. هیلا بخر در مصاحبهای در 1989 گفت: استینرت و افراد هم نسل او نمیخواستند به گذشته نگاه کنند. آنها حتی نمیخواستند به حال نگاه کنند. آنها فقط به آینده نگاه میکردند.
عینیت نوین چیست؟
بخرها، از سوی دیگر، از تاریخ غنی عکاسی روی برنگرداندند. در واقع آنها به جنبش عکاسی پیش از جنگ آلمان که عینیت نوین خوانده میشد، گوش سپرده بودند که اعضای آن شامل: کارل بلاسفلد، آلبرت رنجر، Patzsch، و بسیار مهمتر، آگوست ساندر بود که در 1879 متولد شد. آگوست ساندر تصمیم داشت 600 پرتره از هموطنانش بگیرد. از کشیش گرفته تا روستایی. موضوعات او نمونههایی از جامعه هستند که با استفاده از لنز دوربین جمع آوری شده اند.
با بر سر کار آمدن رایش سوم، ماموریت ساندر نیمه تمام ماند و او آرشیو خود را مخفی کرد. تا زمان بخرها که آثار مستند روش شناسانه او در تاریخ هنر جای گرفت.
از ابزار تکنولوژیک تا بیان هنرمندانه
بخرها، علیرغم مسیر مشخص خودشان، در مسیر گستردهای پیش میرفتند و زمینه هنری برای دانشجویان خود ایجاد کردند و طیف وسیعی از رویکرهای هنرمندانه در آکادمی پیشرفت کرد. برند بخر گفته است: برای دانشجویان ما مهم بود که آگاه باشند که دارند کاری میکنند که از نظر شایستگی با نقاشی برابر است. من همیشه برای آنها توضیح دادهام که این نباید فقط یک استفاده عملی باشد. این یک معیار بسیار مهم بود. آنها برای ساختن چیزها مثل کسی که در کالج صنایع دستی است، آنجا نبودند. این معیار میتوانست معیاری برای رسیدن به جاودانی باشد.
هیلا بخر گفته است: هر چیز مرتبط با تولید تصاویر میتواند هنرمندانه باشد. از شاگردان آنها، کاندیدا هوفر از اتاقهای انتظار، کتابخانهها، کلیساها و دیگر فضاهای عمومی به عنوان فضاهایی دارای بار روانشناسانه عکاسی کرده است.
عکس از: کاندیدا هوفر
عکس از: کاندیدا هوفر
توماس اشتراس، مثل استادانش عکسهایی از صحنههای خالی از انسان، با پرسپکتیو یک نقطهای گرفت، گاهی از خیابانهای دوسلدورف، و بعدها تصاویری در ابعاد بسیار بزرگ تهیه کرد. اشتراس، همراه با توماس راف، جورج سیس و اکسل هوت پرتره نگاری را با سبک مستندنگاری در مدرسه تلفیق کردند. آندریاس گورسکی آرشیو استادانهای از مدرنیته جمع آوری کرد. مثل مربیانش، با هدف ایجاد دایرهالمعارفی از زندگی. آن طور که در یک مصاجبه در سال 2001 گفته بود.
عکس از: توماس اشتراس
احتمالا عکسهای فرانک برور Frank Breuer از نظر موضوع شبیهترین عکسها به عکسهای مربیانش بوده است. او از نماهای خارجی انبار شرکتهایی مثل Nike عکس گرفته است.
داستان مدرسه تمام نشده است. دانشجویان بخرها به تولید عکس ادامه میدهند، و در سال 2008، منصب دپارتمانی که به نام برند بخر است بوسیله کریستوفر ویلیامز گرفته شد.
کتابهای بخرها:
• Anonymous Sculptures: A Typology of Technical Construction, 1970.
• Water Towers, 1988.
• Blast Furnaces, 1990.
• Pennsylvania Coal Mine Tipples, 1991.
• Gas Tanks, 1993. • Industrial Facades, 1995.
• Mineheads, 1997. • Framework Houses, 2001.
•Industrial Landscapes, 2002.
• Basic Forms of Industrial Buildings, 2004.
• Typologies, 2004. • Cooling Towers, 2006.
• Grain Elevators, 2006.
کتابهایی که درباره بخرها نوشته شده است:
•Susanne, Lange (2006). Bernd and Hilla Becher: Life and Work. The MIT Press. ISBN 0-262-12286-3. Moritz, Neumüller (2005).
•Bernd & Hilla Becher speak with Moritz Neumüller. La Fábrica / Fundación Telefónica, Madrid. ISBN 978-84-96466-04-3
0 دیدگاه