در پایان قرن نوزدهم، همزمان با درنوردیدن حرکتهای انقلابی در سراسر اروپا، سبک هنری جدیدی در روسیه تزاری رونق گرفت. جنبش آوانگارد مرزهای هنرهای سنتی را شکست و بعضی از اولین آثار هنر مدرن را عرضه کرد.

هنرمندان تصویر آینده ای کمال یافته را در آثارشان مهندسی میکردند و میساختند. هرچند که هنر آوانگارد در ابتدا به مدت کوتاهی با استقبال دولت بلشویکی روبرو شد، اما ناپدیدشدن آن در نیمه دهه ۱۹۳۰ ناگهانی اتفاق نیفتاد. بلکه توسط نخبگان و صاحبان قدرت در رژیم جدید نادیده گرفته شد و به بهانه ی همگام نبودن آن با خواست و سلیقه مردم از آن حمایت نشد و عملا در تبعیدی اعلام نشده قرار گرفت.

“رئالیسم سوسیالیستی” سبک غالب هنری در اتحاد شوروی بین دهه ۱۹۲۰ تا دهه ۱۹۸۰ شد و در دوران حکومت استالین تنها سبک هنری بود که حکومت اجازه عرضه آن را داد. برخلاف آوانگارد، رئالیسم سوسیالیستی تنها و تنها باید واقعگرا می بود. ضمنا باید نمونه ای از ارزشهای کمونیسم را عرضه میکرد. تناقضهایی که سبک بوجود آورد به طور بیشرمانه ای ابزاری شده بود برای توجیه دیکتاتوری و تمامیت خواهی و تسلط گرایی.


استالین هنرمندان را مهندسان روح جامعه میدانست و آنها می بایست آنچه را او میخواست به جامعه تزریق کنند. استالین شخصاً آثار هنری را بررسی میکرد، رمانها را میخواند، نمایشها را تماشا میکرد تا اجازه انتشار بیابند. تصمیم بر این بود که رئالیسم سوسیالیستی سبک هنری عکاسی، نقاشی، سینما، موسیقی و ادبیات باشد. سال ۱۹۲۹ نقطه عطف این تصمیم بود که استالین اعلام کرد همه هنرها باید تفکر حزب کمونیست و سالهای روشن و باشکوه آینده را ترسیم کنند.

در عکاسی:
عکاسی برای اهداف حزب کمونیست از مهمترین ابزار پروپاگاندای حکومتی محسوب میشد. در برابر “گروه عکاسان اکتبر” که براساس سنت کانتراکتیویست ها، به جزییات و فرم کار، ترکیب بندی های بسته و زوایای خلاقانه، و اجرای تکنیک های فاصله گذاری در عکس ها برای ایجاد تمرکز مخاطب بر شرایط واقعی خود توجه نشان می دادند، “گروه عکاسان آر اُ پی اف”، گزارش های بی پرده، ساده و صریح ارایه میدادند که در آن موقعیتها و مردم و کارگران قابل شناسایی بود.

از حدود ۱۹۳۲ ، تنها شکل رسمی عکاسی، بر اساس رئالیسم ساده و عوام پسند آر اُ پی اف، که پیام های خود را به صورت صریح و روشن به توده ها می رساند، قرار گرفت. بسیاری از آثار عکاسان دهه قبل ممنوع، جمع آوری و رتوش شد و ارایه آثار جدید با مجوز رسمی از ارگان های حکومتی امکان پذیر گردید.

در نقاشی:
هنرمندان از روسیه ی پر از نور و نشاط و شاداب سخن می گفتند. تصویری از روسیه ای که قرار است درآینده به آن تبدیل شود. نقاشی ها باید ساده، روشن و دارای پیام هایی انقلابی و پرشور در جهت اهداف حزب کمونیستی

در رمان:
در رمانهای نویسندگان پیرو رئالیسم سوسیالیستی معمولا قهرمانان پرولتریا بر دشمنان پیروز میشوند. بسیاری از نویسندگان و داستانهای مکتب رئالیسم سوسیالیستی تحت تأثیر رمان «مادر» ماکسیم گورکی که در سال ۱۹۰۶ منتشر شد قرار داشتند.

در موسیقی:
موسیقی قطعاً باید انقلابی میشد. هنرمندانی مانند شوستاکوویچ که از نوابغ قرن بود و اپرای مشهور لیدی مکبث را خلق کرده بود به سازش‌هایی خفت‌بار ناچار شدند تا بتوانند به فعالیت هنری در نظام شوروی ادامه دهند. کسانی مانند زامینسکی، نیکلای مدتنر، آرتور لوریه، از ترس ترور بلشویکی به خارج گریختند، تا به سرنوشت کسانی مانند مایرهولد این بزرگترین هنرمند تئاتر شوروی که در سال ۱۹۴۰ به اتهام “جاسوسی برای امپریالیسم” دستگیر و پس از شکنجه اعدام شد، گرفتارنشوند.

در سینما:
سینما هم در خدمت برنامه ریزی مرکزی قرار گرفت. سینمای شوروی در تحت استیلای استالین بشدت رئالیست سوسیالیستی شد. در همه محصولات ارتباط جمعی، از استالین با عناوین کبیر، محبوب، برجسته، هوشمند و نابغه نام برده میشد. تصویر او به صورت پدری قدرتمند که همه کودکان شوروی عاشق او بودند عرضه میشد.

با این معنا و عملکرد رئالیست سوسیالیستی نه سوسیالیست بود و نه مارکسیست. در عوض نوعی رئالیست تمامیت خواهانه بود. رئالیسم سوسیالیستی کم و بیش فقط در ظاهر و سطح وجود داشت چون در پس آن همه چیز به تفکرات و ادبیاتِ القائی و کمک های گسترده و گفتمان صاحبان قدرت برمیگشت. به قول آندری سینیاوسکی رئالیسم سوسیالیستی نیمی کلاسیست بود و نیمی هنر که نه به سوسیالیسم ارتباط داشت و نه به رئالیسم.

ویدئوی “رئالیسم سوسیالیستی، از جنبش آوانگارد تا دوره ی استالین”، به صورت اجمالی و به نحوی انتقادی، به انواع رسانه های هنری این سبک پرداخته و مورد بررسی و تحلیلشان قرار می دهد.

ترجمه، تدوین و صدا: محمد حسن پور

https://t.me/mim_chanel

 

احسان قنبری فرد

احسان قنبری فرد 1359 عکاس . منتقد عکاسی مدرس عکاسی مدیرمسئول و صاحب امتیاز سایت کلاس عکاسی، www.Class.Photography