دادائیسم نرم یک سلف‌پرتره غیرمعمول!

هنرجویان عکاسی در روند آموزش و یادگیری عکاسی با مواردی تحت عنوان اصول و قوانین ترکیب‌بندی یا اصول و قوانین ثبت پرتره مواجه می‌شوند، یا به دنبال دستوررالعمل‌هایی می‌گردند که از آن در جهت ثبت عکس‌های خوب و موفق بهره بگیرند.

گاهی استفاده از این اصول و قوانین به هنرجویان و عکاسان کمک می کند تا بتوانند در روند ثبت عکس موفق تر عمل کنند.اما آیا رعایت همیشگی این اصول به مثابه قوانینی مطلق و غیر قابل تغییر می‌تواند به هنرجویان کمک کند؟ آیا این قوانین به واقع درست و کاملند؟

انسل آدامز میگوید: چیزهایی که قوانین ترکیب‌بندی خوانده می‌شوند، بی‌ربط، بی‌پایه و بی‌اساسند. (ترکیب‌بندی در عکاسی/ دیوید پِرِکل/ احسان قنبری فرد و اسماعیل عباسی) اما با این همه می‌دانیم که قوانین و اصول در ترکیب بندی، عکاسی، نورپردازی و .. ریشه در تاثیرات روانشناختی و زیبایی‌شناسی دارد و در مراحل اولیۀ آموزش ‌می‌تواند به یاری هنرجو بیاید و او را در ثبت یک تصویر نسبتا زیبا همراهی کند. فراگیری اصول و قوانین برای هنرجویانی که در روند آموزش و تعلیم هستند الزامی‌ است اما این فرآیند فقط مربوط به دوران نسبتا کوتاه پیشرفت یادگیری هنرجو است، تا زمانی که فرد به نگاه فردی و امضای منحصر به فرد خودش درخلق اثر دست یابد و در راستای آن اصول و قوانین را بشکند و اصولی تازه، که امضای شخص او را نیز بر پیشانی دارد، تعریف کند.

در گذاری ساده از عکس‌های اینستاگرام، به یک سلف پرتره‌ی منتشر شده از احسان قنبری فرد برخوردم. پرتره‌ای که به‌نظر می‌رسد با موبایل ثبت شده و تفاوت زیادی با عکس های دیگر او ( پروژۀ آشنای سلف پرتره‌هایش با عنوان زمزمه های سپید که به نظر می‌رسد با فواصل اندکی، قبل و بعد از این عکس منتشر شده‌اند) دارد.

در نگاه اول، زاویۀ غیرمعمول نگاه به چهره‌ی انسان و ویرایشی اغراق شده توجه بیننده را جلب می‌کند. اما این تمام ماجرا نیست،
بررسی و مطالعه‌ی این عکس زمانی قابل توجه و عجیب می‌شود که ادعای عکاس را در متنی که با عکس همراه شده است، بخوانیم و دریابیم که او این عکس را با رعایت کردن اصول عکاسی کلاسیک پرتره ثبت کرده است. کنجکاو می‌شوم که موضوع را بیشتر بررسی کنم و ببینم که چطور چنین ادعایی ممکن است؟

زیرنویس عکس به انگلیسی نگاشته شده است، گویی عکاس در شیطنتی منتقدانه تلاش دارد که ارجاعات همیشگی ما به متن‌های انگلیسی را که سبب می‌شود استدلال‌های ارائه شده برچسبی از جنس «وحی منزل» به خود بگیرند، به بازی گرفته است.
به زیرنویس عکس توجه کنیم:

Self portrait
points for making a good portrait
⦁ Fill the frame.
⦁ Focus on the eyes.
⦁ Low angle light with the skin surface can reveal texture. Good for men Portraits.
⦁ Looking the camera could make it brilliant.
⦁ Use real and virtual lines.
⦁ It’s popular today to use high clarity and sharpness to increase the effect of texture.
⦁ Find the best point of view. Low angles can give the subject power and strength.

برگردان فارسی زیرنویس به شرح زیر است:
«سلف پرتره
نکته هایی برای خلق یک پرتره‌ی خوب!
⦁ کادر را پر کنید.
⦁ فوکوس را روی چشم‌ها قرار دهید.
⦁ نوری که زاویه کمی با سطح پوست داشته باشد، می‌تواند بافت را دربیاورد، انجام این‌کار در پرتره‌ی آقایان خوب است.
⦁ نگاه کردن به دوربین می‌تواند جلوه‌ی عکس را عالی کند!
⦁ از خطوط حقیقی و مجازی استفاده کنید.
⦁ امروزه استفاده از کلاریتی و شارپنس بالا مرسوم شده است و می‌تواند جلوه‌ی بافت را تقویت کند.
⦁ بهترین زاویه‌ی دید را انتخاب کنید. انتخاب زاویه‌ی دید پایین می‌تواند به سوژه شما ابهت و قدرت ببخشد.

اغراق و برخورد ساده انگارانه در رعایت اصول ذکر شده این سلف پرتره را نتیجه شده است و از این اثر یک عکس کنایی ساخته که توسط هنرمند منتقد به اشتراک گذاشته است. جایی که روزانه هزاران پرتره و سلف پرترۀ زیبا از مردان و زنان و مدل ها به اشتراک گذاشته می‌شوندو بسیاری از آن‌ها مدعی استفاده از همین اصول برای خلق پرتره‌هایی زیبا و جذاب هستند.

به‌نظر می‎رسد هنرمند با استفاده از اصول و قوانین عکاسی پرتره که به روشنی همراه با عکس منتشر شده و بنا بوده در نهایت به عکسی زیبا منجر شود، علیرغم استفاده‌ی کامل و تمام عیار از اصول ذکر شده، اصولی که در واقع وجود دارند، مدام تکرار می‌شوند و خیلی اوقات رعایت می‌شوند و نتیجه‌ی خوبی هم دارند، به نتیجه‌ای بسیار متفاوت دست یافته است.

این عکس منتشر شده است و بدون هیچ تاکیدی در لابلای انبوده عکس‌های اینستاگرامی مدفون شده است.
چیزی که من را بر آن داشت تا متنی که هم‌اینک پیش روی شماست را بنویسم و منتشر کنم، این بود که این عکس برای من اثر بسیار معروف و دادئیسم گزنده‌ی مارسل دوشان «چشمه » را تداعی کرد.

چنان‌چه می‌دانید، در سال 1916 زمانی که اومانیسم یا انسان گرایی نظریه‌ی غالب فلسفه و هنر بود ارائه اثر «چشمه» از سوی مارسل دوشان هنرمندان، هنروران و نظریه پردازانی را به سخره گرفت که از اومانیسم و تمام الزاماتی که ایجاد می‌کرد، به عنوان یک اصل غیر قابل عبور، تبعیت می‌کردند. پذیرفته شدن اثر چشمه دوشان که در واقع ابریزگاه مردانه ای بیش نبود، به مثابه‌ی یک اثر هنری تاکیدی بر این امر بود که چون رد دست دوشان به عنوان یک هنرمند قهار بر روی آن اثر وجود دارد، چون دوشان هنرمند است و این اثر را هم دستمایه‌ی تغییر کرده است، پس این یک اثر هنری است و متعلق به مارسل دوشان است، نقد تند مارسل دوشان در اقدامی دیگر، کشیدن سبیل برای مونالیزای داوینچی تکرار شد و باز هم پذیرفته شد! شاید آن روزها منظور سراسر آموزه‌ی مارسل دوشان را کسی درک نکرد اما امروز می‌دانیم که این نقد هوشمندانه چطور موجب دیگرگونه شدن تاریخ و نظریات هنری و فلسفه‌ی هنر شده است.

کپشن منتشر شده در زیر عکس احسان قنبری فرد برای منِ مخاطب حاوی این پیام بود که او از اصول عکاسی پرتره به خوبی آگاه است اما با کمی شیطنت و اغراق تمام این اصول را به چالش کشیده است.

قاب کاملا پرشده و فوکوس روی چشم‌ها قرار داده شده است. سوژه به دوربین نگاه می‌کند، کلاریتی و شارپنس به اندازه کافی بالاست و هنرمند از خطوط روی سقف و فرم های صورت و لب به روشنی و به طرز قابل توجهی استفاده کرده است، اما در نهایت ما با یک پرتره‌ی زیبا و کلاسیک روبرو نیستیم. حاصل رعایت نکته به نکته این اصول نتیجه‌ای غیرقابل پیشبینی و غیرمعمول را سبب شده است. نتیجه‌ای که به‌راستی برای من تحیر آور بود.
اندیشه‌ی هوشمندانه‌ای که در پشت این عکس ساده قرار دارد و طنازی و کنایه‌های منتقدانه‌ی هنرمند زمانی برما آشکارتر خواهد بود که به هشتگ های منتشر شده در زیر عکس توجه کنیم!
هشتگ هایی نظیر : مردان خوش تیپ! لایک اینستاگرام! مرا دنبال کنید! مردان زیبا! بامزه و بانمک..

به زعم نگارنده، هنرمند در این شیطنت منتنقدانه که یادآور دادائیسم گزنده‌ی مارسل دوشان و هم‌مسلکان اوست، زیبا و موفق عمل کرده است. با مرور سایر پرتره‌هایی که او در همان صفحه ثبت و منتشر کرده است می‌توان دریافت که او عکاسی است که به اصول خلق یک پرتره‌ی زیبا به خوبی‌ آگاه است. آنچه سبب خلق این عکس شده است دیدگاهی منتقدانه و شیطنتی طنزگونه و به‌واقع آموزنده است.
آنچه در قالب اصول و فنون ترکیب‌بندی نقل و بیان می‌شود، تنها در صورتی می‌تواند به خلق یک عکس زیبا منجر شود که اصول نانوشته‌ی دیگری را پیش از آن بدانیم. اصولی که با مرور عکس‌های موفق دیگر در ذهن ما نقش می‌بندد. شاید به همین دلیل است که بیش و پیش از عکس گرفتن، مرور و تحلیل عکس‌های موفق برای هنرجویان عکاسی لازم و ضروری است.

فاطمه شریفی فرزانه
کارشناس عکاسی

 


احسان قنبری فرد

احسان قنبری فرد 1359 عکاس . منتقد عکاسی مدرس عکاسی مدیرمسئول و صاحب امتیاز سایت کلاس عکاسی، www.Class.Photography

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder